جدول جو
جدول جو

معنی احمد ابن اسحاق - جستجوی لغت در جدول جو

احمد ابن اسحاق
ابن اسحاق. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح فی مآخذ العلما علی الشعراء از او روایت کند. (الموشح چ مصر ص 72)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُحَمْ مَ)
ابن اسحاق بن یسار، مکنی به ابوعبدالله یا ابوبکر. اول کسی است که در اسلام در مغازی وتواریخ تصنیف ساخت و او از جملۀ تابعین بود و صدوق و امین و گویند که جد او یسار مولای مصطفی علیه السلام بود و بعضی گویند مولای قیس بن مخرمه بن المطلب بن عبدمناف بود و او را قرشی از آن گفتندی که از موالی قریش بود. رجوع به ابن اسحاق محمد بن اسحاق بن یسار و وفیات الاعیان ج 4 ص 276 و 277 و معجم الادباء ج 6 ص 399 شود
لغت نامه دهخدا
ابن اسحاق بن یعقوب. مولی الحضرمیین از حضارمۀ کوفه برادر اسحاق بن یعقوب، محدث است. او از عکرمه بن عمار و همام و از او ابوخیثمه و عبد و صنعانی و دیگران روایت کنند. وفات 211 ه. ق
لغت نامه دهخدا
ابن اسحاق بن خربان. محدث است
لغت نامه دهخدا
ابن اسحاق الحرانی. یکی از صناع آلات فلکی برای ربیع بن فراس حرانی. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن اسحاق البرحی، اهزل. ابن ابی اصیبعه در ترجمه ابن مندویه الاصفهانی، ذیل کتب وی نویسد: رساله فی عله الاهزل احمد بن اسحاق بن اصطفن المتطبب. رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 22 شود
لغت نامه دهخدا
ابن اسحاق معروف به جفر، حمیری النسب مصری الدار. یاقوت گوید جز در کتاب زبیدی ذکری از او نیافتم و زبیدی او را در شمار نحات مصر آورده و گوید: وفات او به سال 301 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
ابن اسحاق بن ایوب مکنی به ابوبکر. رئیس شافعیۀ نیشابور. وی در خراسان و عراق و حجاز و جبل حدیث شنید و پنجاه و چند سال متصدی افتاء بود و بعقل و رأی مثل بود و او را کتبی در فقه و حدیث است. و وفات وی به سال 342 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا